گزارش عوامل موثر در شکلگیری افکار و شخصیت نوجوانان؛ آسیبها و راهکارها
مقدمه
بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان حوزه تعلیم و تربیت معتقدند که دوران نوجوانی نقش مهمی در شکلدهی آینده هر فرد ایفا میکند. در این برهه زمانی فرد باید گذار از کودکی به جوانی و مواجهشدن با شمار کثیری از واقعیتهای زندگی را بیاموزد. بخش اعظم ویژگیهای شخصیتی و شاخصههای رفتاری هر فرد زمانی که او نوجوان است ساخته و پرداخته میشود و همین امر این گروه سنی (مابین 12 تا 18 سال) را تبدیل به دغدغهای برای سیاستگذاران حوزه آموزش، متولیان امور نوجوانان و بهویژه والدین کرده است. به منظور رویارویی مطلوب با نوجوانان و هدایت و راهنمایی ایشان به زندگی سالم و بهدور از خطرات محیطی، شناخت عوامل تاثیرگذار بر افکار، شخصیت و رفتارهای نوجوانان ضروری است. با کسب این شناخت از منابع معتبر و قابل اعتماد است که هم اعتماد به نفس نوجوانان برای طیکردن این دوران حساس از زندگیشان افزایش پیدا میکند؛ هم نگرانی والدین تاحد زیادی کم میشود و هم سیاستگذاران دخیل در امور مربوط به نوجوانان همچون فرهنگ و آموزش مجال بیشتری برای تصمیم درباره حفظ یا تغییر سیاستهای خود پیدا میکنند.
جوامع قرن بیستویکمی و شورش به سبک نوجوانان
تا پیش از پدیدآمدن جوامع پیچیده مدرن و توجه اندیشمندان و سردمداران جامعه به اقلیتهای گوناگون، نوجوانان جزو اقشاری بودند که کمتر مجالی برای بروز و ظهور پیدا میکردند. ادبیات مربوط به مطالعات نوجوانان غالباً آنها را یا در گروه کودکان دستهبندی میکرد یا گروه نوجوانان. در دستهبندی نوع نخست که معمولتر بود، مهمترین مسئله چگونگی تربیت آنان برای زیست اجتماعی در سالهای بعد بود. در سنتهای فرهنگی کهن، مکاتب فلسفی باستان و ادیان مختلف شرقی و ابراهیمی، نوجوانان معمولاً تحت تعالیم و دستورالعملهای خاصی برای تربیت اخلاقی و اجتماعی قرار میگرفتند. با شکلگیری جوامع مدرن و توسعه مدنی و فرهنگی، نوجوانان از حالت منفعل پیشین خود بیرون آمدند و سبک زندگی خاصی را تشکیل دادند. این سبک زندگی در برهههایی همچون دهه 60 در ایالات متحده و اروپا تقویت شد و نوجوانان به سنتها و هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه خود پشت کردند. این روند در جوامع در حال گذار از سنت به مدرنیته همچون ایران نیز از دهه 70 شروع و با تحولات تکنولوژیک رخداده در دهه 90 و گسترش استفاده از تلفنهای همراه هوشمند تشدید شده است. نوجوانان در اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی مجالی برای ساختن و ارائه شخصیت مطلوب خود پیدا کردهاند. شخصیتی که شاخصههای رفتاری و اخلاقی آن بهشدت متاثر از مراجع فرهنگیای است که در تعارض با نظم فرهنگی حاکم قرار میگیرند: بازیگران، خوانندهها، مدلها، بازیکنهای فوتبال، اینفلوئنسرها و در یک کلام سلبریتیها.
قهرمانها و شهسواران ذهن نوجوان
نوجوانان در طول تاریخ همیشه دارای خصیصه مشخصی بودهاند که چه در گذشته و چه در زمان حال از چشم دغدغهمندان تیزبین پنهان نمانده است: الگوخواهی، نوجوان در برههای از زندگی خود قرار دارد که به خوبی میتوان نام آن را برهه انتقالی گذاشت. در واقع نوجوانانی که کودکی را پشت سر گذاشتهاند با واقعیتهایی در زمینه زیست اجتماعی آشنا میشوند. یکی از این واقعیتها عدم برابری اعضای جامعه با یکدیگر است. در دوران کودکی این دوگانهسازی خود-دیگری صرفاً در سطح خودی دانستن خانواده و دیگری دانستن غریبهها میشد. به بیان روشنتر، کودک تمایز چندانی میان غریبهها قائل نبود که منجر به شکلگیری سلسلهمراتب ارزشی نزد او شود. اما یک نوجوان میتواند مشهورتر بودن، محترمتر بودن، ثروتمندتر بودن، زیباتر بودن و شاخصتر بودن شمار محدودی از دیگران را تشخیص دهد. او مالکیت انواع مختلف سرمایه (مادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...) توسط سلبریتیها را مشاهده میکند و با مقایسه وضعیت آنها با وضعیت اعضای عادی جامعه این تمایل را در خود حس میکند که باید "شبیه" آنها شود. کسی که اثرگذار، قدرتمند و جذاب است و لذت زیادی از زندگی باشکوه خود میبَرَد. نوجوان از این افراد در ذهن خود الگوی ایدهآلی میسازد و سعی میکند تا هر چقدر که میتواند از نظر شخصیت و رفتار شبیه به آنان شود. این کوشش مداوم دایره وسیعی از اعمال و کنشها را شامل میشود: از سخن گفتن مانند فرد مذکور و استفاده از تکیهکلامهای او گرفته تا خرید از برندی که او لباسهای آن را میپوشد. با گسترش دامنه و سرعت ارتباطات، تقریباً تمام سلبریتیها در شبکههای اجتماعی پرطرفداری همچون اینستاگرام اکانت دارند و از این طریق سبک زندگی خاص خود را تبلیغ میکنند. با عنایت به این واقعیت که اکثر نوجوانان توان اقتصادی زندگی همچون سلبریتیها را ندارند، تقلید از سبک زندگی آنان محدود به نحوه زیست فرهنگی میشود. این تقلید به تدریج هویت نوجوان را بازتعریف و شخصیت آینده او را بازآفرینی میکند.
اجتماعات نوجوانانه
نوجوانان تا چند دههی پیش در شبکههای ارتباط اجتماعی سنتی قرار میگرفتند که در بیشتر مواقع جمعی از نوجوانان هممحلیها و اعضای نوجوان فامیل در آنها عضویت داشتند. آنان در این شبکهها اجتماعات دوستانهای در قالب گروههای مدرسهای و گعدههای فوتبالی تشکیل میدادند. این شبکهها کارکرد آمادهسازی نوجوان برای برقراری ارتباط اجتماعی مداوم و موثر را بر عهده داشتند. با گسترش شهرنشینی، تغییر معماری شهرها و افزایش آپارتمانها در کنار رشد شرکت نوجوانان در کلاسهای فوق برنامه شبکههای سنتی، حداقل در کلانشهرها، دچار افول شدیدی شد. امروزه نوجوانان طبقات متوسط و مرفه در شبکههای اجتماعی مجازیای عضویت دارند که بر مبنای علایق فرهنگی آنان شکل گرفته است. آنان در این شبکهها به ارتباطگیری با جنس مخالف میپردازند، نسبت به اتفاقات اجتماعی و فرهنگی روز اظهارنظر میکنند و حتی قرارهای چندصدنفره حضوری در پاساژها و مجموعههای مشهور میگذارند. این اجتماعات فرهنگ بدیلی را در میان نوجوانان رواج میدهد که برای ایشان نماد نوعی آزادی از قیدوبندهای فرهنگ سنتی و هنجارمند جامعه ایرانی است.
طبقه اقتصادی و موقعیت اجتماعی
هویت و عناصر شخصیتی نوجوان که در رفتار او بازتاب پیدا میکند نمیتواند فارغ از موقعیت اجتماعی او باشد که آن هم تاحد زیادی متاثر از طبقه اقتصادی خانواده اوست. نوجوانان با گذار از دوران کودکی متوجه سبک زندگی و زیست اقتصادی خاص خانواده خود میشوند. فضای طبقاتی امکانها و محدودیتهایی را پیشروی نوجوان قرار میدهد. هر چقدر که این طبقه به راس هرم جامعه نزدیکتر باشد، آزادی نوجوان در انتخاب علایق و مسیری که خواهان دنبال کردن آنست بیشتر میشود. عضویت در طبقه با خود سبک زندگی، الگوی انتخاب سرگرمی، مسیرهای کسب درآمد، آینده شغلی، شیوه ادامه تحصیلات، اخلاق مدنی و... به همراه میآورد. از این رو میتوان گفت منش، شخصیت، کردار و رفتار نوجوان از طبقه اجتماعی خانواده او تاثیر زیادی میپذیرد.
سوگیری مذهبی و اخلاقی
عناصر هویتی مبتنی بر سلوک اخلاقی و زیست مذهبی منجر به تحدید و تنظیم رفتار فرد میشوند. این عناصر با عرضه آموزههای عام و الزامی به پیروان خود، تیپ شخصیتی خاصی را پدید میآورند که با عضو عادی جامعه تفاوتهایی دارد. نوجوانان در آغاز مسیر زندگی خود به سراغ عناصر هویتبخش برای راهنمایی و کمک معنوی میروند. این عناصر بسیار متنوع هستند: از ارتباط صمیمی با بزرگان خانواده گرفته تا مطالعه و علاقهمندی به مذهب. اگر منش مذهبی خاصی در خانواده پذیرفته شده باشد، نوجوان از همان ابتدا با آن تربیت شده و برای این منش احترام فراوانی قائل میشود. مذهب اخلاق نوجوان را سامان داده و به او الگویی برای ورود به جامعه و تعامل با دیگران میدهد. از این رو مذهب نقش مهمی در تعریف شخصیت نوجوان و تعیین رفتار مطلوب برای او دارد.
نهادهای تعلیم و تربیت
نهادهایی که کارکرد آموزش و تربیت علمی و پرورشی نوجوانان را بر عهده دارند، به صورت تخصصی و مداوم باید از فضا و مقتضیات خاص این دوره از زندگی هر فرد اطلاع پیدا کرده و بر اساس آن رویکردها و روشهای خود را ساماندهی کنند. امروزه نوجوانان اکثر وقت خود را به تحصیل مشغولاند و نقشی حیاتی برای آن در آینده خود قائلاند. خانوادهها نیز با توجه به این نگرانی تلاش میکنند مناسبترین و بهترین محیط برای رشد و پرورش استعداد فرزند خود پیدا کنند. مدرسه محیطی است که نوجوان در آن با دهها نفر همسن خود مواجه میشود. اولیای مدرسه نیز نقش تنظیمکننده رفتار دانشآموز را بر عهده میگیرند و از این طریق نظم اجتماعی را در او درونی میکنند. نوجوان در محیط مدرسه علاوه بر آموختن، نحوه تعامل اجتماعی با دیگران را یاد گرفته و ارتباط موثر را تمرین میکند. برخی از نوجوانان به محیطهای آموزشی و پرورشی عرضهکننده برنامههای فرهنگی و علمی هم میروند و این فضا را به صورت عمیقتر تجربه میکنند: مسجد، کلاس زبان، باشگاه ورزشی و... .
فرصتها و تهدیدها
باید پذیرفت که والدین دیگر دارای نقش مستحکم و مطلق خود در تربیت و شکلدهی به شخصیت نوجوان خود نیستند و با تغییرات کلان رخداده در جهان به صورت عام و جامعه ایرانی به صورت خاص، این امر به شکل حیرتانگیزی گسترش یافته و منعطف شده است. والدین حتی اگر توان جدایی نوجوان خود از محیطهای جدید بدیل همچون شبکههای اجتماعی را داشته باشند، نمیتوانند سلامت فرزند خود را تضمین کنند و چه بسا نوجوان آنها دچار انزواگرایی بدی شود که آثار مخرب آن در دوران جوانی او آشکار شود. اما پذیرش مطلق وضعیت کنونی نیز منجر به شکلگیری ناقص و اشتباه شخصیت نوجوان شده و چه بسا آینده او را به ورطه نابودی بکشاند. باید توجه کرد که در مقام مواجهه با عوامل فوق، رویکرد پذیرش نسبی بهترین رویکرد است. والدین میتوانند با شناسایی عوامل ذکرشده و دیگر عوامل ناشناخته، از آنان به مثابه اهرمها و ابزارهای مثبتی در شکلگیری شخصیت نوجوان خود استقبال کنند. این رویکرد باید مورد توجه نهادهای واسط جامعه مدنی و دولت هم باشد. تغییرات فرهنگی رخداده تاحد زیادی خارج از اراده سیاستگذار به وقوع میپیوندند و با امنتاع از داشتن نگاه صفرویکی به آنان، باید ابتدا آنها را به خوبی شناخت و سپس محیط مناسب برای نوجوان ایرانی فراهم کرد تا شخصیت او در فضایی سالم اما فعال تکوین پیدا کند. وضعیت کنونی جامعه ایرانی حکایت از تداوم نادیدهگرفتن این قشر مهم دارد. آنان که صدایی برای ابراز نظر و سخنگفتن از دغدغههای خود ندارند، هرچه بیشتر از نظم مدنی و اجتماعی سرخورده و گریزان شده و اَشکالی از نابهنجاری فرهنگی را منطق کنشگری خود قرار میدهند. اگر تلاشی در جهت شناخت و نزدیکی بیشتر والدین و نهادهای سیاستگذار دولتی با نوجوانان صورت نپذیرد، تداوم وضعیت کنونی هم بنیانهای خانوادگی و احترام سنتی فرزند به والدین را دستخوش تغییراتی منفی خواهد کرد و هم به دیگریپنداشتن نوجوانان دامن خواهد زد. امری که آنان را هرچه بیشتر بهسوی نافرمانی فرهنگی سوق خواهد داد.
راهکارها
بازیگران اصلی در حوزههای سیاستگذاری مربوط به نوجوانان عبارتند از: وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت ورزش و جوانان، مجلس شورای اسلامی و معاونت زنان و خانواده نهاد ریاستجمهوری. برای اصلاح وضع موجود در زمینه شکلگیری افکار و شخصیت نوجوانان راهکارهای ذیل پیشنهاد میشود:
- شناخت عرصههای حضور و فعالیت نوجوانان در فضای مجازی و تلاش برای نظاممندسازی دسترسی آنها به شبکههای اجتماعی. نهادهای ذیربط با محوریت شورای عالی فضای مجازی باید حضور نوجوانان در فضای مجازی را که با پاندمی ویروس کرونا بیشتر شده مدیریت کنند و نگذارند دسترسی به محتوای نامناسب حاوی خشونت و عبور از خطوط قرمز فرهنگی آسان باشد.
- وزارت آموزش و پرورش با همکاری وزارت بهداشت و آموزش پزشکی باید برنامههای فوقبرنامه و رایگان مشاوره روانشناسی را در مدارس ارائه دهند. این طرح منجر به کمک موثرتر به نوجوانان در حل مشکلاتشان و مدیریت بهتر بحران هویت خواهد شد.
- نابرابری در دسترسی به آموزش باید بهصورت جدی کاهش پیدا کند. نوجوانان طبقات متوسط و پایین وقتی در رقابت نابرابر با همسالان خود در طبقه مرفه همواره دست پایین را داشته باشند و نتوانند به موفقیتهای تحصیلی همچون کسب معدل بالا یا رتبهآوری در کنکور سراسری برسند، سرخورده شده و دچار مشکلات شخصیتی و روانی میشوند. از اینرو ضروری است که دسترسی ایشان به محتوای آموزشی معتبر بهصورت رایگان یا بسیار ارزان برقرار شود.
- فعالان جامعه مدنی و سازمانهای مردمنهاد توجه چندانی به مشکلات نوجوانان ندارند. اما آنها دارای ظرفیتها و پتانسیلهای خوبی برای شناخت و حل این مشکلات هستند. راهاندازی واحدهای فعالیت داوطلبانه نوجوانان میتواند به شکلگیری عناصر شخصیتی ایشان کمک شایانی کند.
- محیط شهری برای نوجوانان هم میتواند مجالی برای کمک به شهروندان باشد و هم عرصهای برای شورش و نافرمانی مدنی و فرهنگی. آنها نسبت به دیگر اقشار جامعه مواجهه مستقیمتری با فضاهای شهری و محلی دارند و به مشکلات و مسائلی توجه میکنند که دیگران عنایتی به آنها ندارند. شهرداریها میتوانند با ایجاد واحدهای فعالیت داوطلبانه نوجوانان در سراهای محله هم مجالی برای سرگرمی سالم ایشان فراهم کنند و هم از خرد محلی-شهری آنها در حل مشکلات بهرهمند شوند.
- بسیاری از خانوادهها توجهی به مشکلات روانی پنهان در درون نوجوانان خود ندارند و بهدلیل مشغولیتهای معاش فرصت یا علاقهای برای ارتباط رودرو و گفتوگوی صمیمانه با ایشان ندارند. متولیان فرهنگی جامعه باید در ابتدا حساسیت این سن را به والدین یادآوری و آنها را به گفتوگوی مداوم تشویق کنند. در ادامه باید این کلیشه اشتباه رایج در جامعه ایرانی که رفتن نزد روانشناس و مشاور را یک عیب میداند اصلاح شود. شمار زیادی از نوجوانان که از اختلالهای روانی رنج میبرند بهدلیل چنین باوری از فرصتی برای حل مشکل خود محروم میمانند. دولت میتواند با انجام راهکار شماره 2 این افراد را شناسایی کرده و لزوم ارائه خدمات سطح بالاتر را به والدین گوشزد کند.